+زندگیم شده تکراره روزهای تکراری!

!!بازم خـط خـطی کردم این منـه لعنتـی
سخته درک کردن دخـتری که غـم هاش رو فقط خودش میـدونه و دلش ... که همه تنـــها لبــــخـــندهاش رو میبینن و حسـرت میـــــخورن بـــخاطر شاد بودنــش ...بخاطر خنده هاش ... و هیـچکس نمیـدونه که چقدر تنهاســت ...که چقدر میـترسه ! از باخــتن ، از اعتـــمادِ بی حاصلش ،از یــخ زدن احساس و قلبـش ... حتی از زندگیه پوچش ، از تکراره این روزای تکراریش..   

نظرات شما عزیزان:

kati
ساعت14:27---11 شهريور 1392
کمی صبر می کنم ...
قبل از اينکه چشمانم مرا با خود به شهر خواب ببرند ...
منتظر می مانم !
صدايش از دور می آيد ...
قطار افکار و خاطرات از دوردست جاده ی ذهنم در حال رسيدن است ...
کمی صبر می کنم ...
شايد سوار بر آن از "حال" تلخ خويش به "گذشته" شيرينم برسم ...
اما نه ...!
انگار از هر پنجره اش که بيرون را نظاره می کنم ,
تصويری جز سياهی و تلخی بر صفحه چشمانم نقش نمی بندد ...!
انگار سوار شدن بر اين قطار سودی ندارد جز اينکه خواب را از چشمانم بدزدد ...
.
.
می خوابم ...!!!


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:


برچسب‌ها:
<-TagName->
+ تاریخ جمعه 25 مرداد 1392برچسب:, ساعت 17:39 نویسنده باران |